بعد از قضایای انتخابات خیلی دلگیر شدم. آنقدر که دلم نمی خواست چیزی بنویسم. شماره مرا هر دو گروه داشتند .مطالبی می فرستادند بعضا فوق محرمانه. از حریم خصوصی رد که می شدند هیچ از خط قرمزش هم می گذشتند.سیاسی نویس نبودم اما از نامردی ونامردمی بیزارم. مال هر طایفه ای که باشد. از اینکه افراد را به این راحتی مچاله می کنند ومثل دستمال توالت می اندازند بیرون لجم می گرفت. هر دو طایفه این طور بودند. فرقی نداشتند. به من ثابت شد پای منافع که در میان باشد اسلام ومسلمانی چقدر کمیاب است. الان هم می خواهم فقط برای دل خودم بنویسم وبرای آن خانمی که برای اولین بار مرا دید وگفت: حیف که نمی نویسید وبلاگ شما حرف تازه ای داشت!
خواستم بگویم دوباره سلام!
فریبا انیسی قدیمترها به ما میگفتند ارتجاعی؛امل .بعد شدیم سنتی ومتحجر.این اواخر هم شدیم اصولگرای سنتی .اما در هر صورت شیعه ایم؛دوستدار مولی ؛عاشق ولایت ؛پادر راه گذاشتیم تا شهادت.می نویسم نه فقط به خاطر اینکه شغل من این است چون فکر میکنم از این طریق بهتر می توانم رسالت خود را به انجام برسانم .محور اصلی کارم زنان است درمورد انقلاب ؛دفاع مقدس وفلسطین مطلب دارم به صورت گفتگو؛مقاله؛کتاب وپژوهش |