خاطر مدونا به ایران حمله نکنید!
گروهی از شهروندان صهیونیست با ایجاد گروهی در فیسبوک، از نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی خواستند که حمله به ایران را تا بعد از 29 می که زمان اجرای شوی مدونا در تل آویو است، عقب بیندازند چون در صورت واکنش کوبنده ایران به حمله اسرائیل، تبعاً مدونا به اسرائیل سفر نخواهد کرد
به گزارش سایت اوباما، روزنامه اسرائیلی هاآرتص در گزارشی تصریح کرد: جنگ لفظی هفتههای اخیر مسئولین ایران و اسرائیل که به ادعای مسئولین اسرائیلی نشاندهنده شروع برنامه اسرائیل برای حمله به تاسیسات هستهای ایران در سال جاری خواهد بود، شهروندان اسرائیلی را ترسانده است.
هنرمندانی که از سفر به اسرائیل ترسیدند
بهترین عکس مطبوعاتی سال 2011 |
||||
|
||||
|
دو زن شجاع انقلابی بحرینی در منامه
خبرگزاری دانشجویان ایران: حبیبالله فرید، مدیر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی، زنان کارگر جنسی در ایران را به دو گروه تقسیم کرده و گفته که گروه نخست"صرفا به خاطر مسائل اقتصادی به این چرخه وارد میشوند و گروه دوم نیز افرادی هستند که میزان درآمد متوسطی دارند و انگیزه آنها صرفا اقتصادی نیست."
به گفته آقای فرید، در برخی از این افراد "اعتیاد جنسی" نیز مشاهده شده که نیازمند درمانهای روانشناختی هستند.
اما کاهش سن روسپیگری در ایران و افزایش تعداد افرادی که در این بازار فعالیت میکنند، نگرانی کارشناسان و فعالان مدنی را برانگیخته است.
سعید مدنی، تحلیلگر مسائل اجتماعی پیشتردر گفت و گویی با روزنامه شرق ضمن اعلام کاهش سن کارگران جنسی به" کمتر ار 14 و 15 سال" گفت :"براساس مطالعات، وضعیت تحصیل در این قشر به طور کامل دگرگون شده و ادعای زن بی سوادی که درگذشته دست به این کار میزد، دیگر منتفی است."
او همچنین گفت که در گذشته زنانی که وارد بازار کارگری جنسی می شدند برای تامین حداقل نیازهای خود دست به این کار می زدند اما امروز بخش قابل توجهی از این دختران برای کاهش نابرابری اجتماعی یعنی تامین حداقل نیازهای اساسی و اولیه این شغل را به عنوان "شغل دوم" انتخاب می کنند.
به عقیده آقای مدنی، دخترانی که وارد بازار کارگری جنسی میشوند به این آگاهی رسیدهاند که باید اقدامات پیشگیری انجام دهند.
یکی کارگر جنسی که در تهران کار میکند به بی بی سی فارسی گفت که "مشکلات اقتصادی، فشارهای خانوادگی، روابط جنسی سرد زن و شوهر باعث شده که این زنان به روسپی گری روی بیاورند البته در میان آنها کسانی هم هستند که به آنها تجاوز شده یا به روابط جنسی بیش از اندازه علاقه دارند "
این کارگر جنسی با اشاره به اینکه این زنان از حضور در مراکز درمانی هراس دارند، گفت:"اگر پرستار و دکتر به مامور و پلیس زنگ بزنند، بیچاره می شویم برای همین ترجیح می دهیم حتی المقدور به بیمارستان و دکتر مراجعه نکنیم."
مسئله دیگری که کارشناسان بر روی آن تاکید دارند این است که "نگاه مجرمانه"به این افراد است که باعث میشود آنها به درمان یا فعالیتهای تحقیقی تمایلی نداشته باشند.
برای همین هم مدیر امور آسیب دیدگان سازمان بهزیستی می گوید که "روسپیگری" در ایران جرم است و برای همین کارگران جنسی برای "دریافت خدمات مراجعه نمیکنند و باید به سمت ارائه خدمات جامع حرکت کرد، همچنین برای توانمندسازی کارگران جنسی باید پروتکل توانمندسازی این زنان ایجاد شود."
آقای مدنی نیز مجرم اصلی در این پدیده را مشتریان آن معرفی کرده و گفته است که آمار نشان میدهد " مردان در رده سنی 30 تا 50 سال مشتری زنان کارگر جنسی هستند و بعد جوانان قرار دارند."
آقای مدنی همچنین گفته که شاخص مشکلات اجتماعی در ایران نشان میدهد که" روند مشکلات اجتماعی در ایران روند مطلوبی نیست و جامعه ایران نشانههایی از یک کشور بیمار را دارد چرا که نظام برنامه ریزی در ایران یا غلط بوده یا نسبت به روند مشکلات اجتماعی که روز به روز در حال رشد است، بی توجه شده است."
چ
شفاف به نقل از نشریه تایم گزارش داد؛ جدیدترین فتوای مفتی های وهابی این است که زنان حق دست زدن به دو میوه محبوب و خوش طعم دنیا یعنی خیار و موز را ندارند. این که خبر مربوط به اعلام این فتوا درست یا غلط، مهم نیست. مهم مضحک و احمقانه بودن این فتوا است. این در شرایطی است که این تنها فتوای مضحک اعلام شده از سوی وهابیون عربستان نیست.
بر اساس این گزارش، تایم در ادامه مقاله خود فتواهای مضحک و وهن آمیز مفتی های سلفی را مورد بررسی قرار داده و آورده است: هفته گذشته بود که یک ایمیل مانند توپ در دنیا صدا کرد. ایمیل که در آن ادعا شده بود یک مفتی وهابی که در اروپا زندگی می کند، فتوا داده است که زنان حق دست زدن به موز و خیار را ندارند. این مفتی وهابی در فتوای خود در این باره مدعی تحریک زنان توسط این دو میوه شده است.
این مفتی در ادامه این فتوای مضحک خود آورده بود که در صورتی که زنان تمایل به خوردن این دو نوع میوه دارند، باید از شخص دیگری، برای مثال یک مرد مانند همسر و یا پدر خود کمک بگیرند و از آنان بخواهند این میوه ها را بریده و در اختیار آنان قرار دهند.
این گزارش در ادامه می افزاید: تایید صحت این فتوا بسیار سخت است، حقیقت این است که در میان وهابیون عربستانی اعلام چنین فتواهای مضحک و پوچی به یک عادت تبدیل شده و این در حالی است که به تاثیرات این فتواها هرگز اهمیت داده نمی شود. این فتواهای مضحک معمولا از سوی مفتی های وهابی به عنوان نظریه های الهی در نظر گرفته می شوند. این در حالی است که این مسئله مدتی است منسوخ شده و اعتبار خود را از دست داده است. در واقع آن ترس و اعتقاد مردم نسبت به این فتواها از بین رفته و این روزها وضعیت فتواها به گونه ای شده است که نویسنده مقاله تایم از آن به عنوان خرید و فروش فتوا یاد کرده است.
شیلا موساجی که یک وبلاگ نویس مسلمان آمریکایی است، در این باره می گوید: گمان نمی کنم خبر مربوط به فتوای این مفتی وهابی درست باشد، اما نکته این جاست که بیان چنین فتواهای مضحک و خنده آوری به قدری زیاد شده است که چنین اخباری برای مردم باور پذیر و پذیرش آن آسان شده است.
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: اخبار و شایعات مربوط به این فتوا در شرایطی مطرح می شود که پیش از این فتواهای مضحک دیگری از سوی وهابیون مطرح شده است و این مسئله باعث شده این شائبه در ذهن ها ایجاد شود که مفتی های وهابی حق دارند برای اعتبار بخشیدن به نظریات شخصی خود به این نظریات نام فتوا نهند و آن نظریه ها را نهادینه کنند. این در شرایطی است که مسلمانان دنیا این مفتی وهابی را یک انسان احمق و سبک مغز توصیف می کنند.
تایم در پایان این گزارش به برخی فتواهای عجیب و غریب و مضحکی که در سال های اخیر از سوی مفتی های وهابی به ویژه در عربستان اعلام شده است، اشاره کرده است که در زیر به آن ها اشاره می شود.
1) مرد ها می توانند در محل کار خود با زنان نامحرم محرم شوند، در صورتی که از سینه آن زنان شیر بنوشند.
2) مردها می توانند زنان خود را تنها با یک پیامک طلاق دهند.
3) میکی ماوس یک عروسک فساد انگیز است و باید نابود شود.
4) دختران مسلمان هرگز نمی توانند در نمایش ها نقش پسران را بازی کنند.
5) پوشیدن پیراهن تولید شده باشگاه منچستر یونایتد انگلیس حرام است.
6) ورزش یوگا حرام است.
سایت تازه مسلمانان: اخیرا سارا بوکر، هنر پیشه، مدل و مانکن تازه مسلمان آمریکایی، توضیحاتی را درباره خود ارائه داده است.
او در گفتگویی خود را اینگونه معرفی و علت مسلمان شدنش را اینگونه بیان می کند:
من یک زن امریکائی هستم که در مرکز امریکا بدنیا آمده ام. من مانند هر دختر دیگری بزرگ شدم. با علاقه و تعلق خاطر شدید به زرق و برق زندگی در "گران شهرها". در نهایت من به فلوریدا و از آنجا به ساحل جنوبی میامی نقل مکان کردم. یک منطقه پرشور برای آنهائی که در جستجوی "زندگی پر زرق و برق" هستند. طبیعتا، من آنچه که یک دختر معمولی غربی انجام می دهد را انجام می دادم.
براساس ارزیابی ارزش خودم بر مبنای میزان جلب توجه دیگران من به ظاهر و جذابیت و گیرائی خودم توجه داشتم. من مرتبا ورزش می کردم و یک مربی شخصی شدم. یک خانه شیک لب دریا خریدم و توانستم یک سبک زندگی "با کلاس" برای خود فراهم کنم.
سالها گذشت تا متوجه شوم که هر چه بیشتر در "جذابیت زنانگی ام" پیشرفت می کنم درجه رضایت شخصی و خوشبختی ام افت می کند. من برده مد بودم. من گروگان ظاهرم بودم.
به علت افزایش مستمر فاصله میان رضایت شخصی من و سبک زندگی ام، من در فرار از الکل و مهمانی ها (پارتی ها) به مراقبه (مدیتیشن) و مذاهب غیرمتعارف پناه می بردم. اما یک فاصله کوچک به یک دره تبدیل گشت. و در نهایت متوجه شدم که تمامی آنها فقط یک مسکن هستند و نه یک درمان موثر.
یازده سپتامبر 2001، زمانی که من شاهد رگبار پی در پی اسلام، ارزشها و فرهنگ اسلامی، و اعلام شرم آور "جنگ صلیبی جدید" بودم، توجه ام به چیزی بنام اسلام آغاز شد. تا آن زمان، تمام چیزهائی که برای من با اسلام تداعی می گردید عبارت بودند از: زنان پوشیده در "چادر"، کتک زنندگان زنان (همسران)، حرام ها، و یک دنیا ترور و وحشت.
یک روز من با قرآن، کتابی که در غرب بطور منفی کلیشه ای معرفی شده است برخورد کردم. در ابتدا سبک و نحوه برخورد قرآن مرا تحت تاثیر قرار داد، و سپس نگاه آن به هستی، زندگی، آفرینش، و ارتباط میان خالق و مخلوق مرا به شگفتی آورد. من قرآن را خطابه ای مملو از بصیرت و بینش برای قلب و روح، بدون نیاز به هیچ مترجم (مفسر) و کشیشی یافتم.
سرانجام من حقیقت را دریافتم: فعالیت ارضاء کننده جدید من چیزی جز قبول مذهبی بنام اسلام، که می تواند سرچشمه آرامش برای من بعنوان یک مسلمان "فعال" باشد، نبود.
من یک ردای زیبای بلند و یک پوشش سر که شبیه لباس عرفی زنان مسلمان است خریداری کردم و در خیابان ها و محله هائی که روزهای پیشین با شلوار کوتاه، بیکینی، و یا با لباس کار "شیک" سبک غربی در آنها راه میرفتم، ظاهرشدم. اگر چه مردم، چهره ها، و مغازه ها همه همان ها بودند، اما یک چیز بطرزی چشمگیر و استثنائی متفاوت بود، من همان نبودم و نه آرامشی که من برای اولین بار در زن بودن تجربه کردم.
من احساس کردم که همه زنجیرها پاره شده اند و من بالاخره آزاد شده ام. من از چهره های حیرت زده جدید مردم، در مکانی که زمانی چهره هائی که پر از نگاه های شکارچی برشکار بود را تجربه کرده بودم، لذت می بردم. ناگهان یک بار از دوش من برداشته شد. من دیگر تمامی وقت ام را صرف خرید، آرایش، درست کردن موهایم، و تمرین بدنی برای خوش اندام شدن نمی کردم. سرانجام، من آزاد شدم.
من از حجاب رضایت داشتم، اما دیدن رو به افزایش زنان مسلمانی که از نقاب استفاده می کنند کنجکاوی مرا درباره نقاب برانگیخت. من نظر همسر مسلمانم را، که پس از اسلام آوردن با او ازدواج کردم، درباره گذاشتن نقاب و یا بسنده کردن به حجاب را جویا شدم. به نظر او حجاب در اسلام امری واجب است، در حالی که نقاب نیست. در آن زمان، حجاب من شامل پوشش سری که تمامی سر مرا بجز صورتم رامی پوشاند، و یک ردای سیاه بلند گشاد بنام "عبا" که تمامی بدن مرا از گردن تا نوک پا را می پوشاند، بود.
هیچ چیز مرا از تعویض بیکینی ام در ساحل جنوبی و زندگی پر زرق و برق سبک غربی ام با زندگی کردن در آرامش با خالقم و لذت بردن از زندگی در میان همنوعانم بعنوان یک شخص با ارزش، خوشحال نمی کند. بدین دلیل است که من استفاده از نقاب را انتخاب کرده ام، و تا پای مرگ از حق لاینفک ام برای پوشیدن اش دفاع خواهم نمود.
به شما زنانی که مفاهیم زشت کلیشه ای علیه حجاب فروتنانه اسلامی را می پذیرید، می گویم که: شما نمی دانید که چه چیزی را دارید از دست می دهید.
نیروهای امنیتی آل خلیفه زینب الخواجه" زن معترض بحرینی را به شیوهای توهینآمیز و با کشیدن وی بر روی زمین دستگیر کردند.
مین های به جا مانده از دوران اشغال و بمب های خوشه ای عمل نکرده جنگ 33 روزه در مناطق مختلف جنوب لبنان آن قدر از زنان، کودکان و جوانان لبنانی قربانی گرفت تا جمعی از دختران لبنانی روز شنبه تصمیم به خنثی سازی آن گرفتند.
به گزارش ایرنا از بیروت، بر اساس گزارش مرکز لبنانی خنثی سازی مین، تعداد شهدا و زخمی های مین های خوشه ای در جنوب لبنان از جنگ 33 روزه تا پایان سال گذشته میلادی به 49 شهید و 359 زخمی رسیده است.
براساس این گزارشها در زمان حاضر گروه هایی برای خنثی سازی بمب های خوشه ای و مین های رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان مشغول فعالیت هستند.
"سلام عویدی" دختری از جنوب لبنان است که به عنوان عضو در کمیته بانوان مین یاب وابسته به مرکز نروزی مستقر در جنوب این کشور مشغول به کار است. او خنثی کردن صدها هزار بمب خوشه را که توسط رژیم صهیونیستی در جنگ سی و سی روزه در مناطق مختلف جنوب لبنان افکنده شده را برعهده دارد؛ سلام با خنثی کردن هر بمب، جان یک لبنانی را از خطر مرگ حتمی نجات می دهد.
"دیالا هاشم" یکی دیگر از اعضای این کمتیه نیز در این باره می گوید: گروه ما شامل شش نفر است و ما کار خودمان را از سال 2008 میلادی با ثبت نام در این کمیته و انجام تمرین های مختلف بدنی و فکری شروع کردیم.
دیالا دانشجوی سال سوم رشته ادبیات انگلیسی نیز می گوید: من همزمان با کارم به درس خود نیز ادامه می دهم؛ ما تاکنون موفق به خنثی کردن مین های بسیاری شدیم و به کار خود تا پاک سازی تمام مناطق جنوب از بمب های خوشه ای ادامه می دهیم.
این کمیته در حال حاضر تحت نظارت مرکز ملی خنثی سازی مین ها وابسته به ارتش لبنان کار خود را در روستای "مجدل سلم" در استان "مرجعیون" شروع کرده است.
یکی دیگر از اعضای این کمیته " ندی نعمه" از ساکنان شهر صور می باشد که به وی لقب درهم شکننده مین ها را داده اند.
وی درباره روزهای اولیه کار خود می گوید: در اوایل کار خیلی می ترسیدم و از اینکه دستگاه مین باب جایگاه بمب را به من نشان می داد، به شدت احساس واهمه می کردم، ولی با گذشت زمان به این مسئله عادت پیدا کردم.
وی در ادامه می گوید: به رغم این که این کار با مشکلاتی زیادی همراه است، ولی باعث بالا رفتن روحیه معنوی ما می شود. اما مشکل اصلی این است که مادرم به طور کلی مخالف ادامه کار من در این عرصه است و از من می خواهد که این کار را ترک کنم.یکی دیگر از دختران شاغل در کمیته بانوان مین یاب "رحاب فتونی" از ساکنان روستای "برج شمالی" واقع در شهر"صور" است.
وی می گوید: من مدت 3 سال است که در این جا کار می کنم و از بمب های خوشه ای هم واهمه ای ندارم؛ هنگامی که مین را پیدا می کنم، شادمانی سراسر وجودم را فرا می گیرد، چونکه با این کار توانسته ام جان بسیاری را که ممکن بود با این بمب ها از بین بروند، نجات دهم.
فتونی در ادامه می گوید: در این منطقه بسیاری از کشاورزان و کودکان بر اثر منفجر شدن بمب های خوشه ای جان خود را از دست داده اند و من توانستم تقریبا ده مین را در این منطقه خنثی کنم؛ آرزو دارم که کشورهای جهان از ساخت و صدور این نوع بمب ها ممانعت به عمل آورند. ما می خواهیم که مردم کشورمان در امنیت و آرامش زندگی کنند و خطری متوجه جان آنها نباشد.
"سلام عویدی" یکی دیگر از داوطلبان کار در کمیته مین یاب می گوید: تا کلاس سوم راهنمایی درس خوانده ام؛ من روزها در این کمتیه مشغول به فعالیت هستم و شب هم به عنوان پرستار در بیمارستان "جبل عامل" واقع در شهر صور کار می کنم.
وی درباره تجربه های اولیه خود دراین زمینه می گوید: با حوادث زیادی در این زمینه برخورد کردم، مثلا یادم می آید پسری بود که بر اثر منفجر شدن بمب خوشه ای تمام بدن وی دچار آسیب شده بود؛ من از این صحنه بسیار متأثر شدم و سعی کردم تلاش خود را برای پیدا کردن بمب های خوشه ای دو چندان کنم تا شاهد این گونه صحنه های تلخ نباشم.
"قاسم غصین" مدیر آموزش خنثی سازی مین در این مرکز می گوید: علی رغم اینکه در جریان انجام مـأموریت دچار آسیب و گاهی نیز زخمی می شویم، خدا را شکر به مدت پنچ سال در این عرصه فعالیت خود را ادامه دادیم.
وی پیرامون شروع به کار این کمیته می گوید: مرکز ملی برای خنثی سازی بمب های خوشه ای از سال 2006 میلادی دست به آموزش نحوه آگاهی از وجود بمب خوشه ای و به صدا درآوردن آژیرهای قرمز یا سبز در سرزمین های جنوب لبنان به مؤسس های دولتی و شهری در روستاها زده است.
قاسم پیرامون شروع به این کار می گوید: این کار توسط مؤسسه تابع کشور نروژ شروع شد و آنها هنگامی که مشاهده کردند، زنان لبنانی قادر به کار عرصه های سخت هستند، از خانم ها در این زمینه دعوت به عمل آوردند، چرا که آنها در نهایت به هموطنان خود خدمت می کنند. ما دارای چهار گروه هستیم که یک گروه آن را دختران تشکیل می دهند و درصد هستیم که در آینده تعداد پرنسل خود را افزایش دهیم؛ در حال حاضر دختران در جریان انجام کار با سرکردن کلاه مخصوص و لباس های حمایتی ویژه با اطمینان به نفس کامل کار خود را دنبال می کنند.
مرکز لبنانی برای خنثی سازی مین ها وابسته به ارتش لبنان اعلام کرده که تا کنون 200 هزار بمب خوشه ای از دشت های جنوب و شمال منطقه "لیطانی" خنثی شده که در واقع 52 درصد مساحت 43،2 کیلومتر مربع پاک سازی شده است.
طبق آمار این مرکز تا نوامبر سال گذشته میلادی، 136 هزاز و 336 مین از 550 هزاز مین موجود، خنثی شده و 22،6 کیلومتر مربع از مساحت کل 43،2 کیلومتر مربع آلوده نیز پاک سازی شده است.
"محمد الشیخ" رییس کمیته ملی خنثی سازی مین ها اخیرا در گفت و گویی با روزنامه لبنانی السفیر تاکید کرده بود که بزرگترین مشکلی که پیش روی طرح بزرگ خنثی سازی مین وجود دارد، مسئله مالی است که تاکنون تعداد 111گروه خنثی سازی مین ها به 49 گروه کاهش یافته است.از گروه های خنثی سازی مین در سال 2006 میلادی، 26 شهید و 183زخمی، در سال 2007 ،13 شهید و 82 زخمی، در سال 2008 ،2 شهید و 40 زخمی و میان سال های 2008تا 2009 میلادی 3 شهید و 29 زخمی و در سال جاری میلادی نیز 5 شهید و 17 زخمی شدند.
فریبا انیسی قدیمترها به ما میگفتند ارتجاعی؛امل .بعد شدیم سنتی ومتحجر.این اواخر هم شدیم اصولگرای سنتی .اما در هر صورت شیعه ایم؛دوستدار مولی ؛عاشق ولایت ؛پادر راه گذاشتیم تا شهادت.می نویسم نه فقط به خاطر اینکه شغل من این است چون فکر میکنم از این طریق بهتر می توانم رسالت خود را به انجام برسانم .محور اصلی کارم زنان است درمورد انقلاب ؛دفاع مقدس وفلسطین مطلب دارم به صورت گفتگو؛مقاله؛کتاب وپژوهش |